ما در یادداشت گذشته مطالبی را در مورد استاندار جدید کردستان اشاره کردیم و به مسئله "بومی بودن و تخصص داشتن"پرداختیم که از نظر ما انتخاب صرفا یکی از آن‌ها نمیتواند باعث تغییر و حرکت به سمت مسیر رفع مشکلات جامعه شود. ما قبول داریم که دولت سیزدهم در شرایط متاسفانه نامناسبی چه از لحاظ مسائل داخلی و چه از لحاظ مسائل خارجی دولت را تحویل گرفته است و با انتخاب یک استاندار نمیتواند انتظار داشت که همه مسائل و مشکلات جامعه رفع شود.
کد خبر: ۱۰۰۳۲۷۸
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۴ 21 October 2021
به گزارش تابناک کردستان، اما نکته مهم اینجاست که باید در رفع مشکلات و مسائل موجود در جامعه تلاش و کوشش کرد و صرفا با بیان کردن مشکلات و درد‌های نباید اکتفا کرد و اگر امروز بر سر انتخاب استاندار کردستان مناقشه وجود دارد باید بر سر حرکت در جهت رفع مشکلات جامعه باشد. به عبارت دیگر ما باید بر سر انتخاب یک استاندار مناقشه کنیم که بتواند مشکلات جامعه در حد و توانایی خودش رفع کنند، ولی متاسفانه آنچه در جامعه قابل مشاهده است عدم اعتقاد برای رفع مشکلات جامعه است.
متاسفانه جریان‌های سیاسی همچنان بر کسب منافع خودشان استوار هستند و مسیر غلط و اشتباه گذشته را با سرعت بیشتری طی می‌کنند و هنوز مسئله آن‌ها رفع مشکلات جامعه نیست بلکه جبران منافع خودشان در طول ۸ سال گذشته است.
هر چند آن‌ها در محافل عمومی سخن از رفع مشکلات جامعه می‌زنند، اما این سخنان از قلب آن‌ها نشات نگرفته است و اگر واقعا هدف آن‌ها رفع مشکلات استان باشد چرا اینقدر بر انتخاب استاندار مناقشه می‌کنند؟ یکی می‌گویند استاندار باید بومی باشد و دیگر می‌گویند استاندار باید از طیف سیاسی ما باشد، اما سوال اینست که این عزیزان چطور به این نتیجه گیری رسیده اند که استاندار باید بومی باشد و یا از طیف سیاسی فلان جریان باشد؟ این "بایدها" که اینقدر در مورد انتخاب استاندار مورد استفاده قرار می‌دهد صرفا از طریق کسب منافع سیاسی است نه برای رفع مشکلات جامعه.
به عبارت دیگر ما متاسفانه بر سر انتخاب استاندار کردستان هنوز در یک دو راهی غلط و اشتباه تحت عنوان"بومی بودن و یا تخصص داشتن" اسیر شدیم و همیشه اذهان و افکار عمومی جامعه در این دو راهی غلط قرار دادیم و جامعه را مجبور کردیم که بین دو گزینه درست و صحیح که قابل جمع هستند یکی را انتخاب کنند.
در واقع یا باید بومی بودن را انتخاب کنند هر چند گزینه بومی تخصص لازم را ندارد، ولی یک مزیت و امتیاز دارد و آن اینست که پست مهم استانداری را یک فرد بومی به عهده گرفته است، در اینجا متاسفانه همه چیز اعم از رفع مشکلات استان را در نهایت تاسف قربانی بومی کردن کردیم. از طرف دیگر یا باید ما گزینه تخصص بودن را قبول کنیم که در این صورت برای جامعه و افکار عمومی یک سرخوردگی به حساب می‌آید که چطور در یک استان ما یک فرد را پیدا نکردیم که استاندار شود؟ چرا باید استانداری را به یک فرد غیر بومی بدهیم؟ این مایه ننگ و بی آبروری برای استان است.
متاسفانه این جریان‌ها سیاسی که همیشه به دنبال منافع جناحی خودشان هستند توانستند مردم را نسبت به گزینه تخصص داشتن بدگمان کنند و آن را مایه ننگ برای استان تصور کنند، جای تعجب است که این جریان‌های سیاسی چطور این نتیجه گیری غلط و اشتباه را بدست آوردند؟ هر چند از جریان‌ها سیاسی نباید انتظار داشت که به فکر منافع جامعه باشند؛ زیرا علت ماندگاری و ادامه حیات این جریان در گروه کسب منافع سیاسی و مسند قدرت است.
ما در یادداشت گذشته این نکته را تشریح کردیم که هیچ کدام از آن‌ها کافی نیست و ما در این چند دهه گذشته تجربه بومی بودن و تخصص داشتن را در اذهان جامعه مشاهده کردیم که نه بومی بودن توانست مشکلات ما را حل کند و نه تخصص داشتن.
اعتقاد موافقان بومی بودن اینست که اگر کسی بومی باشد بهتر شرایط و وضعیت جامعه را درک می‌کنند و، چون مدیر بومی در همین شرایط و وضعیت استان زندگی می‌کنند در نتیجه توانایی رفع مشکلات موجود را دارد و از طرف دیگر موافقان تخصص گرایی اعتقاد دارد که عرصه مدیریت یک حوزه دانش و تخصص است و نمیتواند تخصص گرایی فدای بومی کردن کرد.
از نظر آن‌ها امروز داشتن تخصص یکی از فاکتور‌های مهم در عرصه مدیریت است و اگر کار‌های خوب انجام میشود به دلیل وجود تخصص در عرصه مدیریت است، و اگر مشکلات و مسائل حل نشدنی باقی خواهد ماند باز به دلیل عدم تخصص مدیران و مسئولان است. ما منکر تخصص گرایی نیستیم و اعتقاد داریم که برای رفع مشکلات موجود در جامعه تخصص و دانش لازم و ضروری است و این مسئله قابل مناقشه نیست، اما سوال اینست که آیا صرفا با تخصص گرایی مشکلات موجود حل نمیشود؟ اگر مدیران ما تخصص لازم را داشته باشند باید منتظر رفع مشکلات جامعه باشیم؟
همین سوالات را ما از موافقان بومی بودن می‌پرسیم که آیا مدیران بومی توانایی رفع مشکلات جامعه را دارند؟ امروز سازمان‌ها و ادارات موجود در استان کردستان توسط افراد بومی و متخصص اداره میشود، ولی آیا مشکلات موجود رفع شده است؟ هنوز استان کردستان نسبت به استان‌ها دیگر کشور از لحاظ اقتصادی وضعیت به مراتب بدتری را دارند، هر چند وضعیت اقتصادی کشور به دلیل سیاست‌ها نئولیبرال آمریکایی در شرایط مناسبی قرار ندارد و مسلما طرفداران بومی بودن و تخصص داشتن می‌گویند این وضعیت اقتصادی یک مسئله ساختاری است. اگر این وضعیت یک مسئله ساختاری باشد، پس چرا شما بر روی مدیران بومی بودن و یا تخصص داشتن تاکید دارید؟
ما قبول داریم که مشکلات اقتصادی ریشه در ساختار غلط و اشتباه سیاست‌ها اقتصادی دارند و مدیران ما باید از سیاست‌ها غلط اقتصادی دست بردارند و به جای آن سیاست‌ها مناسب از جمله کاهش هزینه‌ها زندگی، توجه به نظام اقتصادی خانواده ها، پرداختن هزینه‌ها تولیدی و بیمه کردن مردم از جمله سیاست‌ها اقتصادی مناسب در جهت رفع مشکلات جامعه توجه کنند.
ما در اینجا قصد نداریم که برای اقتصاد ناسالم کشور نسخه بنویسیم بلکه قصد و نیت ما اینست که جریان‌ها سیاسی را که در ایام انتخابات وعده رفع مشکلات را در دولت سیزدهم به مردم می‌دادند امروز باید خودشان برای شروع تحقق این وعده‌ها دست از منافع سیاسی بردارند و به جای انتخاب بین "بومی بودن و تخصص داشتن" بر روی تعهد قلبی و تخصص گرایی توجه کنند، چرا که وجود تعهد قلبی انصافا میتواند تخصص گرایی و بومی بودن را در یک مسیر درست قرار بدهد.
آنچه در این استان و کشور قابل مشاهده است متاسفانه نبودن یک تعهد قلبی یا زبانی از سوی مدیران و سیاستمداران است که باعث شده است که نسبت به این مردم احساس بی تفاوتی کنند، ما به یک استاندار نیاز داریم که هم تخصص گرایی داشته باشد و همچنین تعهد قلبی هم داشته باشد. مدیران استان متاسفانه به جز جریان‌ها سیاسی به هیچ کس تعهد قلبی ندارند، هر چند در رسانه‌ها مردم اولین کلمه است که از زبان آن‌ها جاری میشود، ولی در عمل فقط و فقط منافع سیاسی جریان‌ها مورد نظر خودش را تامین می‌کنند.
مختار سلیمانی
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار