باهنر گفت: هشت میلیون بیکار داریم که حدود هفت تا هشت میلیون نیز بیکار پنهان هستند. این عملکرد بسیار خجالتآور است.
آچارکشی اول: مسئولان ما که سالها مسئول ما بودند و مسئولیت آنها این بوده که جلو رفتارهای غیرمسئولانه را بگیرند و این کار برایشان مسئولیت ایجاد میکرده، اصولا طوری حرف میزنند که انگار تا الان همهچیز دست زیزیگولوآسیپاسیدراکوتاتابهتا بوده. مثلا آقای باهنر که از خارج یا مریخ تشریف نیاوردند که یکهو با مسئله بیکاری روبهرو شوند. این دلاور هفت، هشت دوره نماینده مجلس بوده. اگر ما هفت، هشت دوره رئیس ساختمانمان بودیم و هنوز شیر آب حیاط چکه میکرد، خودمان خیلی نرم و نازک میرفتیم در افق گم میشدیم.
آچارکشی دوم: از آنجا که آقای باهنر گفته هشتمیلیون بیکار داشتن و هشت میلیون بیکار پنهان داشتن، «بسیار خجالتآور» است، ما بهعنوان یک بیکار پنهان از طرف ۱۶ میلیوننفر بیکار پیدا و پنهان از مسئولان عذرخواهی میکنیم که با عملکرد خجالتآورمان آمار بیکاری را بردیم بالا.
آچارکشی سوم: ما خودمان هروقت یک پول تپل میرسد دستمان، خوشی میزند زیر دلمان و چند وقت کار نمیکنیم و میمانیم خانه پشت گوشمان را میخارانیم پس با این تحلیل، بعید نیست به دلیل عملکرد بسیار مشعشع مسئولان یک پول تپلی رسیده دست مردم که دیگر نیاز به کار نداشتند وخانه ماندهاند.
آچارکشی چهارم: بیکار پنهان هم چیز جالبی است. مثل بیمار پنهان. یعنی طرف دارد خردهخرده از بین میرود ولی خودش فکر میکند سالم است. طفلک ما. البته ما کلی هم مسئول پنهان داریم که مواجب میگیرند ولی مسئولیت نمیگیرند که از همینجا بهشان خستهنباشید میگوییم.
آچارکشی پنجم: ما یکبار داشتیم از بیپولتوجیبیداشتن تیکهتیکه میشدیم و شهریه مدرسهمان هم مانده بود و کفشمان هم سوراخ بود و یخچال هم شده بود انباری، توش آجر نگه میداشتیم. بعد رفتیم به بابامان انتقاد سازنده کنیم. تا بابامان ما را دید گفت: «واقعا که. شهریهها مانده، یخچال خالی است، پولتوجیبیها پرداخت نشده، کرایه عقب افتاده، کفشها سوراخ شده و... واقعا این عملکرد بسیار خجالتآور است». یکطوری بابای ما اعتراض جدی کرد که ما فکر کردیم مسئول این وضعیت ما هستیم. بههمیندلیل از بابامان عذرخواهی کردیم که اوضاع خانه خراب است و از همان شب کودکان کار شدیم و دیگر به روی بابامان نیاوردیم.