به طور طبیعی در هر محیطی، انسان به دنبال یافتن راههای مناسب و منطبق بر اقتضائات محلی برای تأمین معاش خود برمیآید؛ بویژه اگر آن منطقه به دلیل نارساییهایی در فرایند تولید شغل، اشتغالآفرینی و... با مشکلاتی همراه باشد، مردم را مجبور میکند برای رفع نیازهای معیشتی خود از میان راههای مقدور جستوجو کنند و انتخابی داشته باشند.
بر این اساس شاید بتوان پدیده کولبری را برآیند شرایط زندگی شهروندان ایرانی دانست که در مناطق مرزی کشور خصوصاً در غرب ایران زندگی میکنند و مجبور شدهاند به دلایل مختلف اقتصادی، به کسب درآمد و گذران زندگی از چنین راه سنگین، دشوار، پرمخاطره و کمدرآمدی رو بیاورند.
بیشک اگر در این مناطق، توسعه با سرعت بیشتری شکل ميگرفت و آنها از فضای زندگی بهتری بهرهمند بودند، کمتر به سمت این شغل پرمخاطره، کمدرآمد، نگرانکننده و سخت متمایل میشدند اما متأسفانه این واقعیت وجود دارد که نبودِ مجرای شغلی مناسب، بسیاری از جوانان جویای کار و تحصیلکرده این بخش از کشور را مجبور به کولبری کرده است.
بنابراین در نگاه نخست به نظر میرسد برخورد با پدیده کولبری، باید برخوردی از جنس نرم و منطبق بر واقعیتهای جامعه، اضطراری که این افراد دچار آن هستند و عوامل و ظرفیتهایی باشد که موجب شکلگرفتن این شغل شدهاند. از سوی دیگر، با توجه به قول مساعد دولت مبنی بر ایجاد حمایتهای قانونی برای تأمین حقوق اولیه انسانی این گروه از شهروندان جامعه در فروردینماه امسال، به نظر میرسد به جای اخبار تلخی که این روزها درباره مرگ یک کولبر جوان منتشر شده، جامعه منتظر شنیدن اخبار خوبی در این زمینه بود.
با وجود صدمات انسانی سنگینی که در سالهاي اخیر بر این گروه از جامعه وارد شده، ضرورت بازنگری در شرایط اجتماعی، اقتصادی و امنیتی کولبران را آشکار کرده است، بویژه آنکه در آن سوی مرزها نیز زمینهای برای توفیق شغل کولبری به وجود آمده و از سوی دیگر نیز، در کشور تقاضا برای کالاهایی که کولبران به کشور وارد میکنند، افزایش یافته است.
کنار هم قراردادن مجموعه این عوامل، نشاندهنده این واقعیت است که بدون شک، پاک کردن صورت مسئله پیچیده کولبران و مرگ آنها در این راه جانفرسا، هیچ کمکی به حل این پدیده نمیکند و برعکس، شنیدن اخباری درباره تهدیدات جانی وارد شده بر پیکره کولبری، برای جامعه ما دردناک است.
بنابراین جا دارد با توجه به تحولات اقتصادی و صنعتی منطقه، خصوصاً در مرزهای غربی کشور، به این معضل اجتماعی داخلی، هوشیارانه و کارشناسانه پرداخته شود؛ چه این مسئله میتواند دولتها را تشویق کند با راهکارهای مناسب در جهت تأمین حقوق کولبران قدم بردارند.
در پایان ضروری است افرادی که در این زمینه مسئولیت بر عهده گرفتهاند، از سه دریچه کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت، سازوکارهای مناسبی برای حمایت بیشتر از کولبران غرب کشور فراهم کنند و در چشماندازی بلندمدت به دنبال تنظیم مقررات قانونی و راهکارهای اجرائی حمایتی از این گروه از شهروندان جامعه باشند.