گردش امور اجرایی در کردستان سرعت مطلوبی ندارد، انگار چند ده نفر مدیر اجرایی استان مبتلا به سستی و کندحرکتی و حتی بیاعتنایی به امور شدهاند؛ بیتحرکی، فقدان هدفگذاری و بیتفاوتی مدیریت اجرایی کردستان، گردش امور را دچار رخوتی عمیق کرده است؛ بیراه نیست اگر کسی بگوید این مدیران دچار «آبلومویسم» شدهاند!
به گزارش تابناک کردستان، «آبلوموف» نام رمان پرطرفدار روسی و بهحق، شاهکار «ایوان گنچاروف»، یکی از بزرگترین نویسندگان قرن نوزدهم روسیه است که در سال 1859 منتشر شد.
«ایلیا ایلیچ آبلوموف»، شخصیت اصلی رمان است؛ او هر روز صبح قبل از ترک رختخواب، همه کارهایی را که بناست انجام دهد با خود مرور میکند؛ تنها در حد مرور کردن! و حتی با فراهم بودن شرایط ایدهآل هیچ اقدامی نمیکند و فیالجمله تنها کاری که انجام میدهد رؤیاپردازی است.
«گنچاروف» در رمان بیبدیل «آبلوموف»، فردی را توصیف میکند که مدام حرف میزند، خیال میبافد و نقشه میکشد اما هرگز دست به عمل نمیزند! «آبلوموف» نماد رخوت و بیانگیزگی مفرط است و عمدهترین کارش پرگویی است، او استاد وقتکشی و هدردادن فرصتهاست.
با انتشار رمان «گنچاروف» در روسیه، افکار عمومی در این کشور و حتی اقصی نقاط جهان متوجه تیپ خاصی از افراد شد که شیوه عمل آنها تداعیگر شخصیت «آبلوموف» است؛ پس از آن بود که اصطلاح «آبلومویسم» هم باب شد که با بیتحرکی، فقدان هدفگذاری، بیتفاوتی و بیعملی مترادف است.
«آبلومویسم» حالا یک اصطلاح رایج روانکاوی است که دلالت بر سستی اراده و رخوت دارد که بر برخی افراد عارض میشود و آنها را از کنش و اراده انجام کار تهی میکند.
«آلکساندرویچ دابرولیوبوف»، فیلسوف و منتقد ادبی روس، در مقاله مفصل «آبلوموفیسم چیست؟» سؤال «ویژگیهای مهم شخصیت آبلوموف چیست؟» را طرح میکند و در پاسخ مینویسد: «سکون و گرانجُنبی فوقالعاده که حاصل بیاعتنایی او نسبت به همه اموری است که در اجتماع در جریان است».
استان کردستان یکی از استانهای کشور است که با وجود ظرفیتهای مناسب با مشکلاتی عدیده دست به گریبان است و به نظر میرسد مدیران اجرایی استان در به وجود آمدن مشکلات نقش پررنگی دارند.
عملکرد غالب مدیران اجرایی استان تداعیگر شخصیت «ایلیا ایلیچ» در رمان «گنچاروف» است؛ نه اینکه نخواهند هیچ کاری انجام دهند؛ گاهی تصمیم میگیرند قدمی بردارند اما انگار نمیدانند از کجا و چگونه شروع کنند و در عین تکبر و خودستایی انتظار دارند دیگران دستوراتشان را اجرا کنند.
«آبلوموف»ها در کردستان عادت به انجام هیچ کاری ندارند به همین سبب به راستی نمیتوانند با قاطعیت بدانند که چه میتوانند بکنند و چه نمیتوانند در نتیجه هرگز میلی جدی به انجام کاری ندارند! در بسیاری مواقع میکوشند که بار خود را بر دوش دیگری بگذارند؛ خواستههای آنها همیشه این شکل را دارند «خوب بود که این کار انجام شود» اما نمیدانند که این کار از چه راه ممکن خواهد بود به همین دلیل است که همیشه مشتاق خیالپردازی هستند.
بیحالی و بیزاری از حرکت، خصوصیت بنیادین آنهاست، «آبلوموف»ها در کردستان «آقا» هستند و حاضر نیستند تن به کار دهند، حرکت و تلاش آنها از حد دایره خیال تجاوز نمیکند!
امیدها برای تغییر در وضعیت مدیریت اجرایی در کردستان نزدیک به یکسال پس از روی کار آمدن استاندار جدید در حال رنگ باختن است... با وجود «آبلوموف»ها انگار قرار نیست هیچ اتفاق خوبی در حوزه مدیریت اجرایی کردستان بیافتد!
(در نگارش این مطلب از متن رمان آبلوموف، نوشته ایوان گنچاروف، ترجمه سروش حبیبی، انتشارات فرهنگ معاصر و نیز مقاله آبلوموفیسم، نوشته آلکساندرویچ دابرولیوبوف، فیلسوف و منتقد ادبی روس استفاده شده است).