یکی از موضوعات مهم در نظام اجتماعی،مسئله مجازات سنگین از جمله اعدام است که در این خصوص موافقان و مخالفان نظرات مختلفی با همدیگر دارند و بعضی از مخالفان اعدام می گویند که این کار دور از انسانیت و شرافت انسانی است و نباید چنین مجازاتی در جامعه بشری وجود داشته باشد و مسئله اعدام در واقع ستم به انسانیت است و از طرف دیگر این اعدام نظم اجتماعی را از بین خواهد برد و خشونت و کینه و نفرت را در جامعه گسترش خواهد داد. در این اینجا باید چند نکته را ذکر کرد تا مسئله اعدام روشن و شفاف شود.
کد خبر: ۹۴۶۱۶۳
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۶:۵۴ 06 March 2021
نکته اول اینکه ما هم دنبال انسانیت و کرامت و شرافت انسانی هستیم و باید این شرافت و کرامت را حفظ کرد و زمینه ها و شرایط چنین کاری را توسط دولت ها فراهم کرد. به عنوان نمونه امروز زباله گردی تبدیل به یک شغل در جامعه ما شده است و در شان و منزلت هیچ انسانی نیست و دلیل اصلی آن سیاست ها غلط اقتصادی نظام سرمایه داری در جوامع است که چنین مشکلاتی را متاسفانه ایجاد می کنند،اما این انسان در این شرایط مورد ستم و ظلم قرار گرفته است و حق او را پالمال کردند و کرامت و شرافت انسانی او لکه دار شده است و سوال اینجاست آیا نباید عاملان اصلی چنین کاری را مجازات کرد؟آیا نباید از افراد مورد ستم دفاع کرد؟
ما هم انسانیت را قبول داریم ولی از نظر ما انسانی که مورد ستم و ظلم قرار می گیرد دارای کرامت و شرافت است و باید از او دفاع کرد و مجازاتی را ایجاد کرد تا چنین رفتاری را تکرار نکنند. این یک نمونه بسیار کوچک بود که ما هر روز شاهد آن هستیم و دیگر مسائل اجتماعی از جمله قتل ها خانوادگی،تعرض و تجاوزها به یکدیگر،پالمال کردن حق و حقوق افراد از نمونه ها مهم جرم و جنایت در حق انسان هاست که باید مدافعان حقوق بشر به آن ها توجه کنند و از چنین افرادی که مورد ستم و ظلم واقع میشوند دفاع کنند.
هر چند بعضی ها عقیده دارند که باید زمینه ها جرم و جنایت را از بین برد تا ما شاهد چنین اتقاقی در جامعه نباشیم. به عنوان نمونه این عده می گویند باید شرایط اقتصادی و نظام معیشتی جامعه را باید سامان داد تا زمینه های جرم ها و بزهکاری ها اجتماعی از جمله دزدی از بین رود،به عبارت دیگر این آقایان می گویند چون ما در نظام اقتصادی سرمایه دار هستیم این گونه جرم ها و جنایت ها بصورت اتوماتیک انجام میشود؛یعنی علت اصلی این گونه مسائل اجتماعی نظام اقتصادی است و هر وقت این نظام را صحیح و درست کردیم مسلما جرم و جنایت ها از بین می رود و دلیلی وجود ندارد که در نظام اقتصادی درست جرم و جنایت رخ دهد.
این نظر تا حدودی درست است و ما هم عقیده داریم که بسیاری از افراد به دلیل نداشتن شغل مناسب متاسفانه مشغول به دزدی کردن از اموال دیگران هستند و برای جلوگیری از آن باید نیازهای مادی چنین افرادی را تامین کرد تا مجبور به چنین رفتاری نباشند،اما این نظر از یک طرف متاسفانه اشتباه و غلط است و دلیل آن اینست که علت اصلی جرم و جنایت را به نظام اقتصادی نسبت داده است و برای ما سوال است که مابقیه افراد که از لحاظ اقتصادی اصلا مشکلی ندارند چرا به حقوق مابقیه افراد تعرض می کنند؟چرا به زنان و دختران تجاوز می کنند؟این افراد که مشکل اقتصادی ندارند پس چرا چنین جرم های را انجام می دهند؟
علت اصلی جرم و جنایت صرفا مسائل اقتصادی نیست بلکه جنبه درونی انسان هاست. اصولا ما در فلاسفه غرب مشاهده می کنیم که انسان را یا دارای درون خوب می دانند و یا می گویند انسان گرگ انسان است،یعنی درون انسان مثل گرگ هستند و به دنبال منافع و سود هستند ولی ما می گوییم انسان دارای هر دو جنبه خوب و بد است و باید بیشتر تابع جنبه ها خوب باشد ولی متاسفانه زمینه های اجتماعی از جمله قوانین ساده و آسان و مجازات های سبک انسان را بیشتر به سمت جنبه ها منفی سوق می دهد،در واقع عقیده ما اینست که انسان را باید کنترل کرد و تلاش و کوشش بر این اساس مبتنی است که ما بیشتر به سمت "من انسانی"حرکت کنیم و از "من حیوانی"فاصله بگیریم.
اما نکته بعدی اینست اگر ما نظام اجتماعی را یک شخصیت و موجود زنده تصور کنیم مسلما این موجود برای حفظ خودش نیاز به مجازات سخت دارد. ما در جامعه شناسی این سخن را می گوییم که نظام اجتماعی یک جبر اجتماعی را بر ما اعمال می کنند و ما را مجبور به انجام کارهای خواهد کرد،هر چند ما این نظریه را قبول نداریم و عقیده داریم که انسان دارای اختیار است و نمیتوان این اختیار را از انسان سلب کرد و او را صرفا تابع شرایط اجتماعی کرد ولی در اینجا ما این فرض جامعه شناسان را قبول می کنیم و سوال ما اینست اگر نظام اجتماعی یک جبر اجتماعی را اعمال می کند پس یک شخصیت حقوقی دارد و این شخصیت حقوقی آیا نیاز به قوانین سخت از جمله اعدام ندارد؟آیا این شخصیت حقوقی برای حفظ نظام اجتماعی نیاز به قوانین سخت و سفت ندارد؟اگر این مجازات سخت نباشد مسلما موجودیت نظام اجتماعی به خطر خواهد افتاد و چیزی به نام نظام اجتماعی وجود نخواهد داشت.
به عنوان نمونه تجاوز به زنان و دختران در کنار حقوق فردی مسلما یک جرم اجتماعی محسوب میشود،یعنی دختران و زنان میتوانند از فرد مجرم شکایت کنند یا از شکایت کردن منصرف شوند ولی نظام اجتماعی نمیتواند در برابر چنین جرم و جنایتی سکوت کنند بلکه باید فرد مجرم را به مجازات سنگین محکوم کرد تا دوباره نظام اجتماعی برای افراد جامعه یک فضای مناسب فراهم کند. در اینجا نظام اجتماعی به عنوان یک شخصیت حقوقی ظاهر شده است و از حق خودش دفاع می کنند و مدافعان حقوق بشر نمیتواند در این مورد حرفی بزنند چون اگر نظام اجتماعی از بین رود مسلما فضا برای روابط اجتماعی از بین خواهد رفت و اولین حق و حقوق بشر ایجاد یک فضای امن و آرام برای ایجاد روابط اجتماعی است.
اما نکته سوم اینست که اعدام یک قاعده نیست بلکه استثنا است. بسیاری از مدافعان حقوق بشر و کارشناسان مسائل اجتماعی به دنبال ایجاد جامعه انسانی هستند و میخواهند از طریق قوانین ساده چنین جامعه ای را تشکیل بدهند ولی مشکل بزرگ این آقایان اینست که فرض می کنند که همه انسان ها را میتوانند از طریق قوانین ساده و مجازات آسان اصلاح کرد و نیازی به قوانین سخت از جمله اعدام نیست.
ما هم عقیده داریم این مسیر درست و صحیح است ولی فقط این آقایان فراموش کردند که همه انسان ها از این طریق اصلاح نمیشوند و نیاز به مجازات سنگین از جمله اعدام است که در بعضی از مواقع باید برای حفظ جامعه انسانی اجرا کرد. به عنوان نمونه کسی که جنایت می کنند و به دیگران تجاوز و تعرض انجام می دهند آیا با قوانین ساده اصلاح می شود؟آیا برای حفظ رنجیره جامعه انسانی نباید قوانین سفت و سختی را اجرا کرد؟ ما نمی گوییم که اعدام یک قاعده باشد بلکه عقیده ما اینست که اعدام برای جوامع بشری اسثتنا است و بیشتر برای افرادی کاربرد دارد که به انسانیت خیانت می کنند و به نام "آزادی"،حقوق بشر"،انسانیت" صبح تا شب جنایت می کنند،آیا مدافعان حقوق بشر در برابر این جنایت ها حرفی دارند؟چرا مدافعان حقوف بشر به نام انسانیت و دفاع از انسان زمینه جنایت ها را فراهم می کنند؟ آیا آن کسی که مورد تعرض انسان دیگر قرار گرفته است نباید از حق خودش دفاع کند؟
در جامعه ما این همه جنایت و ظلم و ستم را مشاهده می کنیم آیا با قوانین ساده اصلاح شده اند؟اگر قوانین ساده و مجازات ها آسان کاربرد داشت امروز با این همه پرونده ها قتل و تجاوز مواجه نبودیم.
اعدام در واقع جواب به تجاوز و تعرض است که فرد مورد ستم میتواند به حق خودش دست پیدا کند و از طرف دیگر چنین مجازات های میتواند از تکرار چنین جرم های جلوگیری کند. امروز در جامعه با این همه فساد و رانت سیاسی و اقتصادی که وجود دارد ولی مدافعان حقوق بشر صرفا می خواهند با تغییر قوانین مسئله را حل کنند در حالی که تغییر قوانین بدون مجازات سنگین از جمله اعدام کاربرد نخواهد داشت،زیرا با تغییر قوانین مسلما ستم و تعرض و تجاوز به شکل دیگری در جامعه رخ می دهند.
اما نکته بعدی اینست که در جامعه اعدام ها سیاسی صورت می گیرد و این باعث نقد و انتقادها زیادی به نظام سیاسی می شود که در اینجا باید به این مسئله توجه کرد که اعدام ها سیاسی در اصل شامل کسانی میشود که نظم و امنیت جامعه را مختل کنند و زمینه اقدامات تروریستی را در جامعه فراهم کنند که در اینجا اعدام بهترین وسیله برای ایجاد نظم است. اعدام ها سیاسی صرفا شامل کسانی خواهد شد که در جامعه به فکر ترور کردن و شهادت مردم هستند و شامل متفکران و صاحب نظران حوزه علم و معرفت نمیشود. به قول فرمایشات استاد مطهری که فرمودند"بهترین دفاع از اسلام روش ها عقلی است که ما با آنها مناظره کنیم نه سرکوب. باید از کسانی که از ما سوال می کنند و ما را مجبور به مطالعه می کنند باید تشکر کرد،زیرا موضوعات جدیدی را برای ما باز می کنند.".
این سخن انصافا درست و صحیح است و ما اگر به فکر اسلام هستیم بهترین روش اینست که از طریق عقل و مناظره با آنها برخورد کنیم و زمینه برای چنین کاری باید فراهم کرد و نظام اسلامی باید زمینه ها مناسب برای گوش دادن به افکار مختلف را ایجاد کند و اندیشه ها متفاوت و گوناگون دیگران را به رسمیت بشناسد و طبق فرمایش استاد مطهری باید با آنها مناظره کند،اما اگر افرادی به دنبال ترور و اقدامات خشونت آمیز باشند نظام اسلامی همانند مابقیه نظام ها سیاسی دیگر در سطح جهان اجازه محکوم کردن آنها را دارند.
مشکل مدافعان حقوق بشر اینجاست که آنها می گویند که ما باید دنبال جهان بدون اعدام باشیم،ما هم قبول داریم که اعدام مناسب نیست ولی در برابر افرادی که اقدامات تروریستی انجام می دهند باید چکار کرد؟کسانی به وسیله تروریست ها جان خودشان را از دست می دهند باید چکار کرد؟کسانی که بخاطر نادانی و جاهلیت در جامعه هستی و زندگی را از دیگران سلب می کنند آیا نباید آنها را مجازات کرد؟ بعضی ها می گویند باید ریشه این جاهلیت را از بین برد تا این جنایت ها رخ ندهد و از نظر آنها ریشه جاهلیت در دین و سنت ها دینی نهفته است و اگر دین از بین رود همه جاهلیت ها و نادانی ها از بین خواهد برد،اما این آقایان گویا حافظه خوبی ندارند که بسیاری از قشر روشنفکران و صاحب نظران هنوز در جاهلیت هستند و نمونه آشکار آن لویی آلتوسر است که یک مارکسیسم ساختارگرا بود که همسر خودش را به قتل رساند،ولی این اقدام از نظر این آقایان گویا نشانه جاهلیت و نادانی نبود بلکه دلیل روشنفکر بودن آلتوسر بود.
ریشه جاهلیت در دین نیست بلکه در تعصب و تاکید بر مسیر غلط است که ما امروز در جامعه مشاهده می کنیم که وقتی انسان را تعریف می کنند بر روی بعُد مادی بودن تاکید دارند و اگر از بعُد غیر مادی سخن و حرفی بزنیم فوری ما را به نادانی متهم می کنند در حالی تاکید و تعصب بی پایه و بی اساس این آقایان نشانه جاهلیت و نادانی است. ما تعصب مبتنی بر پایه و اساس را قبول داریم و آن را نشانه دست پیدا کردن به شناخت و معرفت می دانیم،به عنوان نمونه ما آزادی را در چارچوب انسانی قبول داریم و از آزاد های غیر انسانی از جمله ازدواج همجنس گرایی و تولید فیلم ها جنسی تحت عنوان فیلم زناشویی را قبول نداریم و اگر بر روی این سخن تاکید و تعصب داریم بخاطر اینست که سخن ما درست است و دلیل آن اینست که ما چنین آزادی های را در شان و کرامت انسان نمی دانیم و آن را نشانه زندگی حیوانی می دانیم که مدافعان حقوق بشر تحت عنوان"دفاع از انسان و آزادی" قصد فریب جامعه را دارند.این سخن مسلما فرصت دیگری را می طلبد
بسیاری از این قتل ها خانوادگی از جمله قتل دخترها و زنان بخاطر این جاهلیت و نادانی است که در جامعه رخ می دهند برای جلوگیری از این نوع جنایت ها باید چکار کرد؟جهان بدون اعدام زمانی امکان پذیر است که انسان نفس حیوانی خودش را کنترل کند و همه چیز در بعُد مادی نگاه نکنند بلکه به جوهره انسانیت و الهی بودن توجه کنند تا این بتوانند در یک نظام اجتماعی زندگی کنند، در حالی که این مدافعان حقوق بشر در غرب انسان را صرفا یک موجود مادی تصور کرده اند که به جز مادی بودن چیز دیگری ندارند و برای این بخش از انسان همه چیز را توجیه می کنند.
به عنوان نمونه ازدواج همجنس گرایی و تولید فیلم ها جنسی را نشانه آزادی انسان می دهند و تاکید می کنند که نظام ها سیاسی باید زمینه چنین آزادی های را فرام کنند،در حالی که این آزادی های زمینه تعرض و تجاوز به زنان و دختران را آماده خواهد کرد و جرم و جنایت که امروز در جوامع بشری وجود دارد از این گونه آزادی های غلط و بی اساس ریشه می گیرند،مدافعان حقوق بشر به جای اینکه به زمینه ها جرم و جنایت توجه کنند از مجازات سنگین انتقاد می کنند.
مجازات سنگین از جمله اعدام برای ایجاد جامعه انسانی است که مدافعان حقوق بشر این جامعه انسانی را به دلیل داشتن مطالب غلط و بی اساس انسان شناسی خودشان سلب کرده اند و با گفته هایی از جمله "انسان دارای کرامت است"، "انسانیت بهترین دین است" یک دورغ بزرگی را به جامعه گفتند. امیدواریم که مدافعان حقوق بشر و کارشناسان مسائل اجتماعی مسئله را مجازات سنگین از جمله اعدام به خوبی درک کرده باشند که این گونه مجازات برای دفاع از مردم ستم دیده است و از طرف دیگر برای حفط جامعه انسانی از انواع تجاوز ها و تعرض ها گوناگون خواهد بود.
منبع: تابناک
برچسب ها: کردستان ، اعدام ، جامعه
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار