به گزارش تابناک کردستان، در چند روز گذشته اخباری مبنی بر بیمار خانم گلاویژ مرادی یکی از خبرنگاران و اهل مطبوعات کردستان در فضای مجازی بخش شده بود و در کنار آن مسئله اعدام شهروند کامیارانی آقای حیدر قربانی هم در همین فضای مجازی در حال بخش شدن است و نحوه برخورد این کانال ناسیونالیسم کوردی برای بنده واقعا عجیب و تاسف بار بود که این جریانها ناسیونالیسم که ادعای دفاع از انسانیت و کرُد بودن را دارند، چطور نسبت به این دو اتقاق برخورد دوگانه دارند؟
همچنان که در گذشته اشاره کردیم که مشکل این آقایان در تعریف نکردن قوم کرُد و انسانیت است، وقتی برای این جریانها هنوز معنی و تعریف کرُد بودن معلوم و مشخص نباشد مسلما این دوگانگی رفتار نسبت به دو شهروند کرُد و انسان قابل درک است.
این گونه اتقاقات از یک جنبه مبارک و خوب است و آن اینست که صورت و چهره واقعی و غیر انسانی این جریانها سیاسی را برای عالم بشریت آشکار کرد و همچنین جامعه بار دیگر به باطل بودن و دروغین بودن این فرقهها آگاهی پیدا خواهند کرد. همچنان که در یادداشتها مربوط به امام حسین اشاره کردیم جریانها سیاسی و قومی نمیتوانند نسبت به انسانها با هر گونه تفاوتها نژادی و قومی حمایت کنند و دلیل اصلی آن اینست که آنها خودشان را در تقسیم بندی سیاسی و قومی اسیر کردند و به فکر منافع خودشان هستند و نمیتوان حال و روز مابقیه انسانها دیگر را درک و فهم کنند، اما سوال اینست که چرا این جریانها سیاسی و قومی حتی از شهروندان خودشان دفاع نمیکنند؟ چرا ناسیونالیسم که سنگ کرُد بودن را به سینه میزنند در مورد کمک کردن به خانم مرادی موانع ایجاد کردند؟ این مشکل فقط در مورد ناسیونالیسم نیست بلکه در مورد مابقیه جریانها غیر دینی هم صادق است.
اصولا کمک کردن از نظر این جریانها یک اقدام نادرست و کوتاه مدت است و نباید آن را گسترش داد، اما مسئله در کوتاه مدت بودن نیست بلکه انسان نمیتوان نسبت به دیگران بی تفاوت باشند و اگر ما اعتقادی به انسانیت داشته باشیم مسلما باید نسبت به همه انسان احساس مسئولیت کنیم.
مشکل این جریانها سیاسی اینجاست که میگویند باید نظام سیاسی مشکلات مردم را حل کنند، ما هم این سخن را قبول داریم، ولی این به معنی سلب مسئولیت از دیگر انسانها نیست و مخالف بودن با نظام سیاسی نباید به معنی مخالفت با انسانیت باشد. هر کس این حق را دارد با نظام سیاسی کشور و جامعه خودش مخالف باشد، اما آیا هر کسی میتواند با انسانیت و فطرت انسانی مخالف باشد؟ مخالفت با این فطرت انسانی در واقع خارج شدن از دایره انسانیت و انسان بودن است و باید آنها در انسان بودن خودشان شک و تردید کنند، اما این جریانها تصور میکنند که انسان بودن همین شکل و صورت مادی است در حالی که مابقیه حیوانات هم همین شکل و صورت مادی را دارند و انسان بودن را باید طبق فطرت انسانیت شناخت.
این جریانها سیاسی و قومی که ادعا میکنند که "بهترین دین انسانیت است" امروز برای همگان معلوم و مشخص شده است که منظور آنها از دین نه دین الهی بلکه دین ساخته دست خودشان است و هر کجا که برای رسیدن به منافع قومی و سیاسی لازم باشد قواعد آن را تعیین و تغییر میدهد و منظور از انسانیت نه جوهره و ذات انسان بلکه دفاع از قوم و جریان سیاسی است و چنین دینی انصافا برای این اربابان قدرت و سیاست مفید است.
این نوع انسانیت و دین اصولا فاقد معنا و ذات است و نمیتوان از این گونه انسانیت و دین چیز زیادی را انتظار داشت، دفاع و حمایت کردن این جریانها از اقوام و نژادهای مختلف در مرحله اول قبول این دین غلط و اشتباه است و اگر شهروندی به دلیل تفاوتها فکری نه قومی و سیاسی و به عبارت دیگر صرفا بخاطر نگاه متفاوتی که به جامعه داشته باشد مسلما از حمایت این کانالها محروم خواهد شد و این دین انسانیت همان دین سیاسی است که جریانها قومی از شهروندانی حمایت میکنند که از لحاظ فکر شبیه این جریانها باشند و گرنه هیچ حمایتی شامل حال آنها نخواهد شد.
به عنوان نمونه خانم مرادی صرفا به دلیل تفاوت نگاه و بینش نه تفاوتها قومی و نژادی متاسفانه از حمایت این کانال محروم شد و اگر خوانندگان محترم این کانال را نگاه کنند مسلما معلوم میشود که نسبت به خانم مرادی چه واکنشی نشان دادند، از طرف دیگر حمایت این کانال از آقای قربانی شهروند کامیارانی که محکوم به اعدام شده است این دوگانگی را نشان میدهند.
هر دو آنها هم خانم مردای و هم آقای قربانی شهروندان کرُد هستند، ولی نگاه و بینشها این کانال نسبت به هر دو آنها متفاوت است. ما هم به خانم مرادی کمک میکنیم و هم به آقای قربانی و دلیل آن نه بخاطر کرُد بودن بلکه بخاطر نفس انسانیت است و گرنه ما از آنچه دیگران تصور میکنند نسبت به نفس و جوهره انسانیت آگاهی داریم و خودمان اسیر و زندانی تقسیم بندی قومی و سیاسی نخواهیم کرد.
اما این جریانها ناسیونالیسم به دلیل تقسیم بندی انسان به نژادها و قومیتها مختلف دچار این پاردواکس شده اند که از یک طرف ادعای انسانیت دارند و از طرف دیگر ادعای دفاع از قومیت و نژاد خاص. در حقیقت آنها نه اعتقادی به انسانیت دارند و نه اعتقادی به دفاع از منافع قومی و نژادی، بلکه آنها به دنبال سلطه بر عالم بشریت هستند و برای اینکار به یک قومیت و یا به یک نژاد نیاز دارند تا بتوانند عالم بشریت را راضی کنند، اصولا امروز همه نژادها و قومیتها همین هدف را دنبال میکنند، ولی این کار را به نام انسانیت انجام میدهند.
اما نکته بعدی اینست که این جریان ناسیونالیسم در مورد خانم مرادی اعتقاد دارد که، چون ایشان در یک خبرگزاری دولتی مشغول به فعالیت بوده است نباید به او کمک کرد و احساس کوردی را برافروخت. این استدلال ناسیونالیسم انصافا هیچ پایه و اساس انسانی و عقلی ندارند، ما نمیتوانیم کمک کردن به انسانها را تابع مسائل سیاسی کنیم و برای انسان مسئله سیاسی و غیر سیاسی در نظر گرفت.
اگر این سخنان و استدلال آقایان درست و صحیح باشد باید از آنها سوال کرد که حمایت و دفاع از آقای قربانی هم یک کار سیاسی است؛ پس چرا شما احساسات کوردی را جریحه دار میکنید؟ ملاک و دلیل شما برای دفاع از آقای قربانی چیست؟ اگر ملاک انسانیت باشد، خانم مرادی هم انسان است، چرا از او حمایت نمیکنید؟ اگر ملاک کرُد بودن باشد باز خانم مرادی هم کرُد هستند، پس چرا از او حمایت نمیکنید؟ ملاک و مبنای کمک کردن و حمایت کردن کانال ناسیونالیسم مسئله تعریف کردن از کرُد است که شامل همه کرُدها با تفاوتها فکری، سیاسی و مذهبی نخواهد شد و فقط از کرُدهایی حمایت میکنند که بینش غلط و اشتباه کانال را قبول کرده باشند و کوچکترین تفاوت را قبول نمیکنند حتی اگر کرُد باشد. به عبارت دیگر این کانال نه میتواند از کرُد دفاع کند و نه نمیتوان از انسانیت سخن یا حرفی بزند.
مختار سلیمانی