یکی از مسائل مهم در بحث انسان شناسی، مسئله ستم و ظلم کردن نسبت به یکدیگر است و این موضوع همانند مابقیه مسائل مهم اجتماعی باعث مناقشه بین مکاتب و جریان‌ها فکری در جامعه بشری شده است. این مسئله بستگی به جهان بینی و نگاه ما نسبت به انسان دارد و اگر ما بینش جریان‌ها غیر دینی را داشته باشیم مسلما ظلم و ستم را یک مسئله بیرونی می‌دانند که توسط نظام اجتماعی شکل گرفته است.
کد خبر: ۹۹۶۱۴۵
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۶ 23 September 2021
به گزارش تابناک کردستان این نگاه و بینش اعتقاد دارد که انسان صرفا موجود بدون محتوا و ماهیت است و اگر مرتکب جرم میشود به دلیل نبودن شرایط مناسب اجتماعی است و گرنه انسان اصولا این کار‌های را انجام نمی‌دهد، از طرف دیگر این نگاه به دلیل تقسیم بندی انسان به اقوام، نژاد‌ها و مکاتب فکری مختلف اعتقاد دارد که ستم و ظلم نه از طرف آن‌ها بلکه دیگران ستم و ظلم می‌کنند.
به عبارت دیگر میتوان گفت این جریان‌ها اصولا ستم و ظلم کردن را براساس آن نگاه برتری نسبت به انسان مورد بررسی قرار می‌دهند و همیشه قوم و جریان فکری خودشان را نماد مظلومیت تاریخی معرفی می‌کنند و دیگر اقوام و نژاد‌ها مختلف را نماد ستم و ظلم بشری می‌دانند. مشکل این نگاه عدم اعتقاد به فطرت و ذات انسان هاست و اگر انسان را به طور کلی و بدون تفاوت‌ها قومی و سیاسی بررسی کنند مسلما به این نتیجه خواهند رسید که نه فقط دیگران ستم و ظلم می‌کنند بلکه این مسئله در وجود خود آن‌ها هم نهفته است، ولی بخاطر نگاه برتری قومی و سیاسی متاسفانه فقط دیگران را نماد ستم و ظلم می‌دانند.
ما در اینجا منکر برتری انسان‌ها نسبت به یکدیگر نیستیم، ولی اعتقاد داریم که این برتری شکل و بعُد مادی ندارد و نباید تفاوت‌ها عرضی از جمله قومیت، مذهبی بودن، جنسیتی، نژاد و گرایش‌ها سیاسی را به عنوان نشانه برتری قبول کرد. مسلما برتری نه در این ابعاد مادی بلکه در فطرت انسانی قرار دارد و هر مقدار این انسان نسبت به انسانیت خودش آگاهی داشته باشد به همان مقدار برتری خواهد داشت و دین اسلام این نوع برتری را در داشتن تقوا و عمل صالح می‌دانند و معنی عمل صالح همین حرکت در مسیر انسانیت است.
امروز این جریان‌ها غیر دینی و دینداران متاسفانه این نگاه غلط و مادی بودن انسان را قبول کردند و هر کدام از آن‌ها دیگری را ظالم معرفی می‌کنند و به دنبال برتری‌های مادی هستند و همچنین ما شاهد جنگ‌ها قومی و مذهبی در سطح جهان هستیم که نکته جالب اینجاست وقتی این جریان‌ها این گونه جنگ‌ها را تحلیل می‌کنند به مسائل اقتصادی و سیاسی اشاره می‌کنند، اما و هزاران، اما دیگر هیچ کدام از آن‌ها به این مسئله توجه نمی‌کنند که علت این گونه جنگ همین برتری مادی انسان هاست.
وقتی یک قوم ادعای برتری مادی دارند و خودش را بر دیگران از لحاظ مادی بودن اعم نژاد، قومیت، رنگ و تفکر برتر تصور می‌کنند در چنین وضعیت این برتری مادی به آن‌ها اجازه می‌دهد که هر طوری که دوست دارند با دیگر اقوام و نژاد‌ها مختلف رفتار کنند و ما امروز نمونه‌های زیادی را در سطح جامعه و جهان مشاهده می‌کنیم.
اما نکته بعدی اینست که هر کدام از آن‌ها ادعا می‌کنند که ستم و ظلم در وجود قوم و گرایش سیاسی ما نیست و یک تصویر مظلوم از خودشان برای جهان نشان می‌دهند و هدف از اینکار معرفی خودشان به عنوان قوم برتر در سطح جهان است تا بتوانند بر کل عالم بشریت حکمفرما و سلطه داشته باشد، ولی این هدف را در زیر مبارزه با ستم و ظلم انجام می‌دهند.
اگر آن‌ها به دنبال مبارزه با ستم و ظلم هستند چرا به ستم و ظلم خودشان اشاره نمی‌کنند؟ چرا چشم‌ها و روح حقیقت جویی انسانیت خودشان را بر ستم‌ها و ظلم‌ها قوم و گرایش سیاسی خودشان بستند؟ چرا فقط ستم و ظلم‌ها دیگران را مشاهده می‌کنند؟ همین نگاه برتری نسبت به خودشان یک ستم و ظلم به دیگر انسانهاست، وقتی فلان قوم و گرایش سیاسی خودش را بر دیگران برتری می‌دانند به معنی نابودی و سلطه بر دیگر اقوام و نژاد‌ها است.
امروز همه این جریان‌ها غیر دینی اعم از ناسیونالیسم، مدافعان حقوق زنان، جریان‌ها فکری کمونیست‌ها و لیبرال‌ها به دنبال تسلط قوم خودشان بر سطح جهان هستند و همه آن‌ها خودشان را مظلوم تاریخ می‌کنند. به عنوان نمونه مدافعان حقوق زنان تصور می‌کنند که هر وقت یک تار مو از سر زنان کم شود مقصر اصلی نظام مردسالار در خانواده و جامعه است و تا این نظام مردسالار نابود نشود ستم و ظلم بر علیه زنان همچنان ادامه دارد و اگر در بعضی از اوقات زنان بر علیه مردان خشونت اعمال کنند بخاطر شرایط سخت مردسالاری است که زنان را مجبور به دفاع خواهند کرد.
ما قبول داریم که مردان به زنان ستم و ظلم می‌کنند، ولی این به معنی مظلوم بودن زنان در جامعه نیست و همچنان مسئله ستم و ظلم از وجود زنان منتفی نخواهد بود و زنان هم در موارد دیگر بر علیه مردان ستم و ظلم کرده اند.
به عنوان نمونه خیانت‌ها زنان نسبت به مردان یک ستم و ظلم در حق شوهران آنهاست، ولی با نهایت تاسف مدافعان حقوق زنان این گونه ستم و ظلم‌ها را نشانه آزادی زنان از قید و بند‌های نظام مردسالاری می‌دانند و یا آن را نشانه مقاومت در برابر سلطه مردان می‌دانند، ولی واقعیت اینست که این گونه اقدامات زنان به جز ستم و ظلم چیز دیگری نیست و متاسفانه مدافعان حقوق زنان به جا قبول کردن این حقیقت به فکر توجیه کردن آن هستند.
ما نمونه زیادی از این نگاه مادی در سطح جهان داریم و نمونه ذیگر جریان کمونیست است که ریشه ستم و ظلم‌ها را در نظام سرمایه داری می‌دانند و اگر این نظام سرنگون شود گویا همه ستم و ظلم‌ها عالم بشریت از بین خواهد رفت و جهان تبدیل به بهشت میشود، اما متاسفانه این جریان هم همانند دیگران ستم و ظلم را فقط در طرف مقابل خودشان می‌دانند و حاضر نیست که قبول کنند که نظام کارگری هم به دلیل انسان بودن میتوانند ستم و ظلم را نسبت به دیگران انجام دهند.
نمونه دیگر جریان ناسیونالیسم است و، چون ما در سلسله یادداشت‌ها ناسیونالیسم کوردی هستیم بهتر است از این نوع ناسیونالیسم مطالبی را بیان کنیم. این ناسیونالیسم کوردی هم همانند دیگر جریان‌ها غیر دینی متاسفانه خودشان را قوم برتر می‌دانند و به دنبال تسلط بر جهان و نظام هستی هستند و اعتقاد دارند که مسئله ستم و ظلم در دیگران ریشه دارد و آن‌ها پاک و مقدس هستند و برای اثبات این ادعای خودشان به تاریخ و روایت‌ها پناه می‌برند.
هر چند این مسیر نه فقط در مورد ناسیونالیسم‌ها کوردی صادق است بلکه در مورد دیگر جریان‌ها غیر دینی اعم مدافعان حقوق زنان و کمونیست‌ها هم صادق خواهد بود و آن‌ها هم به تاریخ پناه می‌برند تا مظلوم بودن خودشان و ستمکار بودن دیگران برای نظام بشریت اثبات کنند. اما باید قبول کرد که این گونه استدلال‌ها تاریخی دلیل بر برتری هیچ قوم و گرایش سیاسی نیست و اگر ما به دنبال برتری هستیم باید آن را در مسیر انسانیت جستجو کنیم. با این استدلال‌ها و دلایل نمیتوان نتیجه گیری کرد که ما از دیگر اقوام برتر هستیم.
امروز این جریان‌ها با کمک کردن به مابقیه انسان‌ها مخالف هستند و آن را در شان و منزلت انسانیت نمی‌دانند، اما سوال اینست آیا برتری دانستن یک قوم و نژاد نشانه انسانیت است؟ اینکه ما به دیگر انسان با هر نوع تفاوت فکری، قومی و نژادی توهین کنیم نشانه انسانیت است؟ ناسیونالیسم‌ها کوردی باید جواب دهند که انسانیت به چه معنی است؟ کمک کردن نشانه انسانیت نیست، اما توهین کردن به دیگر اقوام نشان انسانیت؟ مشکل دیگر این جریان‌ها اینجاست که ستم و ظلم کردن نسبت به دیگران را حق خودشان تلقی می‌کنند، گویا اینکه تا دیروز دیگران بر علیه ما ستم کردند امروز نوبت ماست که بر دیگران ستم و ظلم کنیم. اگر دیگران ستم و ظلم مرتکب شده اند باید آن‌ها مجازات کرد و اگر شما هم مرتکب ستم و ظلم هستیم باید شما را مجازات کرد. مجازات کردن یک اقدام انسانی در جهت حق و حقوق افراد مورد تجاوز است و مهم نیست چه کسی ستم و ظلم کرده است و چه کسی مورد ستم و ظلم قرار گرفته است.
مختار سلیمانی
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار