به گزارش خبرنگار تابناک از کردستان، جنگ شناختی در تجاوز ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، نقشی محوری و تعیینکننده داشت و به عنوان یکی از ابعاد اصلی جنگ ترکیبی معاصر مورد توجه قرار گرفت. اهمیت این جنگ در چند محور قابل تبیین است:
تلاش برای تغییر ادراک افکار عمومی؛ رژیم صهیونیستی و حامیانش با استفاده گسترده از رسانهها و ابزارهای اطلاعرسانی، سعی کردند واقعیتهای میدان نبرد را تحریف و افکار عمومی ایران و جهان را نسبت به ماهیت جنگ و توانمندیهای ایران منحرف کنند. آنها با روایتسازیهای معکوس و دروغین، به دنبال تضعیف روحیه ملی و القای ناتوانی ایران در مقابله با حملات بودند.
جنگ روایتها و عملیات رسانهای؛ بخش مهمی از نبرد در میدان روایتها جریان داشت؛ اسرائیل میکوشید تلفات و خسارات وارده به خود را پنهان و عملیات خود را مشروع جلوه دهد. در مقابل، ایران با استفاده از دیپلماسی عمومی، اطلاعرسانی شفاف و مستندسازی مقاومت ملی، توانست روایت غالب را در سطح داخلی و منطقهای به دست گیرد و روایتهای مغرضانه دشمن را باطل کند.
همبستگی و انسجام ملی؛ یکی از اهداف جنگ شناختی دشمن، ایجاد دو قطبی و شکاف میان مردم و حاکمیت بود تا از طریق تضعیف سرمایه اجتماعی، مقاومت ملی را در هم بشکند. اما در عمل، این جنگ باعث افزایش همبستگی و وطندوستی در میان اقشار مختلف مردم ایران شد و سرمایه اجتماعی جدیدی برای کشور خلق کرد که به عنوان عامل بازدارنده و تقویتکننده قدرت نرم ایران عمل کرد.
اعتبارزدایی از رهبری و راهبردهای کلان؛ دشمن در جنگ شناختی تلاش داشت با زیر سؤال بردن سیاستها و شخصیتهای کلیدی نظام، به ویژه رهبر معظم انقلاب، از نقشآفرینیهای راهبردی و وحدتبخش ایشان جلوگیری کند. اما این هدف نیز ناکام ماند و حتی مطالبه برای تداوم سیاستهای مقتدرانه و وحدتبخش در جامعه تقویت شد.
در مجموع، جنگ شناختی در تجاوز ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی نه تنها به هدف خود نرسید، بلکه موجب تقویت انسجام ملی، افزایش اعتماد به نفس و شکست روایتهای دشمن شد. این تجربه نشان داد که در عصر جدید، پیروزی در میدان نبرد بدون تسلط بر عرصه شناختی و رسانهای ممکن نیست و قدرت نرم و عملیات روانی نقش تعیینکنندهای در نتیجه نهایی دارد.
/س/