پس از کش و قوس های فراوان بالاخره سید علی محمد بزرگواری با انتشار بیانیه ای حضور خود در انتخابات را به صورت رسمی اعلام کرد که این اعلام حضور با برخی واکنش های موافق و مخالف همراه بوده است .
به گزارش تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، سید حسین رهی ، فعال فرهنگی و رسانه ای طی یادداشتی نوشت :
بسم الله و هو المستعان
آغاز میکنم مکتوبه خویش را با کلام صریح نورانی وحی؛
«عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»
"بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور]میداند و شما نمیدانید. "
و، اما بعد.
شاید کمتر کسی در کهگیلویه بزرگ، خصوصاً سیاسیون، فعالان مدنی، کاربران شبکههای مختلف اجتماعی و مجازی پیدا شود که این جمله تاریخی را نشنیده باشد؛
""برای هر فرد ۲ دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی کافی است"" کافی برای ابراز وجود، فرصت مکفی در جهت تعریف برنامهها و ترسیم چشم انداز آینده (کوتاه مدت و بلند مدت) و به سرانجام رساندن آنها.
جملهی قصار مورد بحث که تحسین همگان را برانگیخته بود در کمال تعجب و ناباوری در گوشه و کنار و تشکیل جلساتی که از نظر آقای بزرگواری میگذشت زمزمههایی مبنی بر نقض و شکستن آن از سوی بیان کننده اش به گوش میرسید که انتظار میرفت پس از آن جلسه ناامید کننده در روز ۲۷ خرداد که با حضور ایشان در نزدیکی فلکه جهاد انجام شد آنگونه که چندی قبل تحت عنوان پایانی بر گمانه زنیها عدم حضورش را اطلاع رسانی کرده بود انتظار میرفت این بار نیز چنین کند که برعکس عمل نمود.
آری؛ سید علی محمد بزرگواری در ایام تبلیغات دور هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی این سخن طلایی را به کرات در محافل خصوصی، جلسات و محافل تبلیغاتی تا نطقهای انتخاباتی با طنین بلند در جهت فرهنگ سازی سیاسی و طعن و تنبه دیگران فریاد زد.
این جمله کوتاه میتوانست بر تارک تاریخ زرکوب باشد تا بعنوان یک سرفصل و کتابچهی ارزشمند برای همه سیاسیون در حوزههای انتخاباتی مختلف نصب العین باشد. به همین دلیل بود که در یادداشتی در سال ۹۴ به آن پرداختم و عنوان نمودم "شایسته است قبل از اعلام فرد پیروز انتخابات دور دهم، کاپ اخلاق سیاست را به سید علی محمد بزرگواری اهداء نمایند."
در آن یادداشت آوردم؛ اما قبل از آغاز ثبت نام دور دهم، نماینده محبوب مردم آن را یادآور شد و بعنوان عهد با مردم، برگ زرین دیگری برافتخارات خویش افزودند.
آری او انصراف داد تا در دنیای بی رحم قدرت و قدرت طلبی به سیاسیون درس اخلاق دهد و از طرفی دیگر ضمن فرهنگ سازی ، در جهت تحکیم جایگاه شورای محترم نگهبان نیز گام بردارد. چراکه عدهای کوته بین و مغرض، رد صلاحیتهای گسترده را شرط لازم پیروزی حاج آقا در این دوره می دانستند که این خود توهینی بزرگ و آشکار به شورای محترم نگهبان بوده و هست که با عرض تأسف همچنان این شائبه وجود دارد نشان به این نشان که برخی از موافقین حضورش چنین میگویند؛ او را از بالا خواسته اند.
بعد از بیانیه اول انصراف، اصول گرایان که تا آن زمان خاموش بودند! برآن شدند تا وارد عمل شده و چاره اندیشی کنند.
جلسات در دهدشت پس از ساعتها بحث و جدل با دغدغه و دلهره با حواشی نیز همراه بود که خروجی آن اعلام بیانیهای بود که مصرانه خواهان حضور حاج آقا درصحنه بود و در سایتها نیز منتشر شد.
اما نکته قابل تأمل اینکه همزمان با این رایزنی ها، ایشان فارغ از همه مسایل و امورات دنیوی در سفر به عتبات و عالیات در فضای روحانی و معنوی سیر مینمود.
بیانیه دوم عدم حضور آقای بزرگواری درست در پاسخ به درخواستهای مکرر مردمی و جبهههای اصول گرایی در سایتها منتشر شد ، اما دوستان سیاسی اش تنها چاره کار را فشار همه جانبه بر ایشان دانستند !
همگان دیدند که بله، سید علی محمد بزرگواری افسار اسب سیاست و قدرت را رها، چکمههای سیاسی را آویزان و چهار گوشه تشک را بوسید و کنار رفت و به تعبیر خودش آردش را بیخت و الکش را آویزان.
اینگونه بود که در سپهر سیاسی و جغرافیای عشیرهای و منطقهای کهگیلویه بزرگ و استان کهگیلویه و بویراحمد ماندگار شد.
به یقین، این رفتار منحصر به فرد (وفای به عهدش در عدم ثبت نام) از جانب همگان حتی مخالفین سیاسی و بعضاً منطقهای بزرگواری، مهر تأیید و تضمینی بر اعتبار، محبوبیت، صداقت سید علی محمد بزرگواری بود، هست و خواهد بود.
اما بر اساس مطلب منتشره به تحریک عدهای اندک، فیل حاج آقا یاد هندوستان کرد و سودای بازگشت به دنیای سیاست نمود آنهم به بهانه و توجیه درخواست مردمی ! که در اینصورت باید واقف باشد که حضورش به مثابهی کورهی بزرگی از آتش است که تمام گذشته و اندوخته هایش خاصه اعتبار، محبوبیت، اخلاقمداری و صداقتش را ذوب کرده و به دره میفرستد حتی به احتمال ، بعد از پیروزی در انتخابات.
باید بداند؛ همانگونه که مردم و افکار عمومی وفای به عهدش (۲ دور کافی است) را نشانهی پس زدن قدرت و بی اعتنایی به دنیا قلمداد کردند بی گمان حضورش را نیز بیانگر وسوسهی نفسانی، دنیا دوستی و قدرت طلبی خواهند دانست.
قابل تأمل است که تنها بهانهی حضورش بیان درخواستهای مردمی است، اما نه از سوی مردم بلکه با لطائف الحیل آنهم از سوی همان عدهی اندک که در صورت لزوم بعداً بیشتر به آن خواهم پرداخت.
در باب بهانه و توجیه قرار دادن درخواستهای مردمی فعلا به یک نکته اشاره کنم که در جهت راستی آزمایی موضوع فقط یک نفر را مصداقی نام ببرند که در این خصوص درب خانه خود حاج آقا بزرگواری را به صدا درآورده باشد.
اما جلسات مدیریت شده آنهم با خواهش و تمنا و دعوتهای چند باره به بهانه هم اندیشی که به زعم باطل خودشان مثلا زیرکانه و البته مزورانه پس از تشکیل جلسه با دستور کاری دیگر!
آیا این کار عوام فریبی نیست؟
بد اخلاقی نیست؟
و ...؟
در حالیکه در سال ۹۴ که انصراف داد، نماینده مردم بود و درخواستهای مردمی و جبهه اصولگرایی از شهرستانهای ۴ گانه تا استان و مرکز کشور بسیار بیشتر، جدی تر، عملیتر و امکان پذیرتر بود.
حسن ختام کلام.
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
عندالزوم ادامه دارد ...