عبدالمحمد زاهدی همان استانداری است که تنها چند ماه پس از حضورش در کردستان با آرامشی خاص، علیه عدالت اداری دست به کودتا زد و کسی هم در مقابل اقدام فراقانونیاش دم برنیاورد! این استاندار به ظاهر آرام، باید هم حالا از یک اظهارنظر برآشفته شود.
به گزارش تابناک کردستان، «عبدالمحمد زاهدی» آذرماه 92 یعنی حدود یک دهه پس از بازنشستگی سکاندار امور اجرایی استانی شد که خارج کردن وضعیتش از شرایط نامطلوب، به یک مدیر پرتلاش و صد البته باانرژی نیاز داشت.
توان جسمانی «زاهدی» در اندازهای نبود که پاسخگوی به دوش کشیدن بار مسئولیت استانداری استانی توسعه نیافته مانند کردستان باشد و بیراه نیست اگر کسی بگوید، وی با پذیرش این مسئولیت مرتکب «گناه» شد؛ اما جناب استاندار انگار برای جبران، «عذر بدتر از گناه» آورد؛ استخدام غیرقانونی یک «جوان بیکار» برای به دوش کشیدن قسمتی از بار این مسئولیت در جایگاه مشاور و سرپرست حوزه استاندار!
قبای این جایگاه خیلی گشادتر از اندام این مستشار مؤتمن استاندار بود، چون پخته نبود و راه پختگی را نپیموده بود، خامی توصیههایش به استاندار و عمل «زاهدی» به توصیههای او، ساختار نظام اجرایی استان را مستأصل و ناکارآمد کرد و سرانجام آن شد که «هر چه او میدوخت آن تفتیق بود».
«عبدالمحمد زاهدی» در کردستان با آرامش و طمأنینهای باورنکردنی دست به کودتا علیه عدالت اداری زد و کسی هم در مقابل اقدام فراقانونیاش دم برنیاورد! مگر کودتا فقط قشونکشی نظامیان با تانک و اسلحه به خیابان برای سرنگونی حکومتهای قانونی است؟ خیر؛ استخدام یک «جوان بیکار اراکی» در برابر چشم این همه جوان تحصیلکرده و بیکار کردستان هم، عین کودتاست، منتهی کودتا علیه عدالت اداری! در کودتایی که در ادبیات معمول میشناسیم عدهای بر علیه یک حکومت ـ هرچند به ظاهر ـ قانونی اقدام میکنند و اینجا هم یک صاحبمنصب علیه یک رویه قانونی اقدام کرده است.
نه «زاهدی» و نه حتی خوشبینترین هواداران دولت در کردستان هم گمان نمیکردند کسی بویژه نمایندگان مردم در مجلس نهم، در برابر به ملعبه گرفتن قانون توسط نماینده عالی دولت در استان، روزه سکوت بگیرند ولی این اتفاق افتاد و نمایندگان مجلس دهم هم راه اسلافشان را ادامه دادند و تاکنون تحقیقاً هیچ موضعگیری علنی در برابر آن عمل استاندار نشان ندادهاند و یکی از تبعات این بیتفاوتی سؤال برانگیز، توقع فعال مایشاء بودن را در مدیریت اجرایی کردستان پدید آورده است؛ بخوانید.
خبر آمده در جلسه شورای اشتغال استان کردستان درباره «دروغگویی» و مطرح کردن شائبه «سفر تبلیغاتی» رفتن دولتمردان یازدهم سخن به میان آمده است و استاندار کردستان از اظهار نظر خلاف طبعش در ارتباط با عملکرد دولت، عصبانی شده ولی از آنجا که «زاهدی» در سیاسیکاری هم سررشته دارد، با فرافکنی، پای شأن مردم کردستان را وسط کشیده است، همان شأنی که او با سپردن مقدرات این استان حساس به دست آن جوان کمبضاعت، مدتها پیش پایمال کرد!
«زاهدی» عامدانه پای فرهنگی بودن مردم کردستان را پیش کشیده تا به زعم خود اظهار نظر کنندگان در جلسه مذکور را به چالش بکشد؛ اما کاش استاندار کردستان میدانست این مردم زیرکتر از آن هستند که تحت تأثیر چنین سخنانی قرار گیرند؛ کاش «زاهدی» متوجه بود این مردم فرهنگی خوب میدانند که وی و همکارانش به جای انجام کارهای توسعهای در همین حوزه فرهنگ ـ که وی آن را دستمایه حمله به منتقدانش میکند ـ به اقداماتی فانتزی چون «تأسیس موزه عروسکها» در استان، بسنده کرده است.
بگذریم؛ بنا نبود در این وجیزه عملکرد مختصر استاندار کردستان در این چند سال نقد شود بلکه هدف موشکافی میزان خویشتنداری و شیوه برخورد عالیترین مقام اجرایی دولت در استان در برابر یک اظهار نظر مخالف بود.
اما در باب عصبانیت اخیر استاندار کردستان فیالجمله باید به جناب زاهدی یادآوری کرد در جملهای منسوب به «برتراند راسل»، میخوانیم: «اگر عقیده مخالف، شما را عصبانی میکند، نشانه آن است که ناخودآگاه میدانید دلیل مناسبی برای دفاع از افکارتان ندارید».