به گزارش تابناک کردستان، بعضیها جنبهها مردم شناسی انتخابات را بررسی میکنند که مردم براساس چه ملاکهایی در انتخابات شرکت میکنند؟ یا آیا تعصبات قومی، طایفهای چقدر در انتخابات نقش دارد؟ در مقابل عدهای هستند که به جنبههای توسعه نگاه میکنند که انتخابات چطور باعث توسعهای جامعه میشود؟ آیا انتخاب افراد اصلح میتوانند توسعه و آبادانی جامعه به ارمغان داشته باشد؟
اینها فقط بخش کوچکی از جنبهها مختلف هر انتخاباتی است که انصافا باید مورد بررسی قرار گیرد، چرا که جز واقعیتها جامعه ما محسوب میشود. متاسفانه در جامعه ما مسائل قومی و طایفهای بر هر چیزی تقدم دارد و حتی حاضر هستند افراد بی لیاقت و عدم شایستگی مدیریتی را صرفا بخاطر نسبتها قومی و طایفهای انتخاب کنند و تصور آنها از این کار صرفا داشتن یکی از اقوام در بخش دولتی است و فکر میکنند که با داشتن چنین افرادی کارهای اداری آنها راحتتر و سریعتر انجام میشود، به عبارت دیگر اینها به دنبال توسعه و آبادانی شهر و روستا خودشان نیستند بلکه فقط میخواهد یکی از آنها در بخش دولتی و اداری انتخاب شود.
ما منکر تعصبات قومی و طایفهای نیستیم، اما باید تعصبات پایه و اساس به مراتب قویتر از مسائل قومی و طایفهای باشد و آن پایه چیزی نیست به جز حق بودن. ما برای حق بودن و افراد با لیاقت نه تنها تعصب داریم بلکه باید به چیز فراتر از تعصب یعنی شهادت و جان دادن در راه این افراد اعتقاد داشته باشیم و دلیل اصلی اینکار اینست جامعه و نظام هستی توسط جبهه حق اداره میشود و نمیتوان صرفا بخاطر تعصبات قومی و طایفهای به حق پشت کرد. حق از درون افراد و فطرت انسانی بیرون میآید و انسان خواهان چیزها خوب و با لیاقت است و انسان نمیتواند فطرت خودش را فریب دهد، ولی متاسفانه انسانها امروز اعم از دانشگاهی و غیر دانشگاهی در برابر فطرت انسانی و الهی ایستادگی میکنند.
امروز این نگاه غلط و اشتباه متاسفانه افراد اصلح و با لیاقت را در مسائل مهم اجتماعی از جمله انتخابات دچار مشکل کرده است و بسیاری از این افراد به دلیل این طرز بینش وارد شورای اسلامی شهر نمیشود و نکته جالب اینجاست که این تعصبات قومی و طایفهای نه از سر نادانی بلکه در اوج دانایی و آگاهی انجام میشود، یعنی آنها میدانند که فلان شخص هیچ توانایی و لیاقت انتخاب شدن را ندارد، ولی در اوج تعجب به دلیل آن تعصبات غلط و اشتباه متاسفانه مورد تایید اقوام خودش قرار میگیرد.
این صرفا به عنوان مقدمهای بود تا مسئله تعصبات غلط و اشتباه روشن شود، اما امروز ما علاوه بر تعصبات غلط و اشتباه اقوام و طایفهای یک تعصبات دیگری تحت عنوان تعصبات سیاسی و جناحی روبه رو هستیم و در این انتخابات امسال و سالهای گذشته نمونه آن را مشاهده کردیم.
ما در قسمت بالا اشاره کردیم که تعصبات قومی و طایفه به توانایی و لیاقت افراد توجه نمیکنند بلکه صرفا بخاطر آن حس قومیت و طایفهای ملاک است و در تعصبات سیاسی هم همین مسیر ادامه پیدا میکنند با این تفاوت تعصبات سیاسی توسط شخصیتها علمی و رسانهها وابسته به آنها انجام میشود و جامعه را برای اثبات این رفتار غلط و بی پایه آماده میکنند و مسلما نتایج این تعصبات به مراتب از تعصبات قومی و طایفهای خطرناکتر خواهد بود و دلیل اصلی اینست که در تعصبات سیاسی ما در مسند قدرت با تمام امکانات و ابزارها لازم در وسعت بسیار بزرگ هستیم.
اگر به انتخابات سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ نگاه کنیم مسلما متوجه خواهیم شد که در همین استان کردستان جامعه دانشگاهی ما متاسفانه دچار یک نوع تعصب سیاسی نسبت به فرقه اصلاحات شده بودند و جامعه را به سمت انتخاب حسن روحانی سوق میدادند بدون اینکه جامعه دانشگاهی ما تفکر کنند که آیا تعصبات در مسیر درست و صحیح دارد؟ آیا این تعصبات پایه و اساس محکمی دارد؟ آیا این تعصبات در مسیر حق و انتخاب افراد با لیاقت قرار گرفته است؟ جامعه دانشگاهی ما بدون جواب به این سوالات نسبت به فرقه اصلاحات و حسن روحانی تعصبات سیاسی داشتند و هدفش این بود که قدرت را به دست بگیرد همانند تعصبات قومی و طایفه ای. در اینجا تفاوت افراد به ظاهر دانا و نادان و یا به عبارت دیگر خواص و عوام از بین رفته بود و طبقه خواص ما اعم از دانشگاهی و شخصیتها علمی به طبقه عوام سقوط کرده بودند و همه آنها نسبت به درک و شناخت عمیق مسائل اجتماعی یک رنگ و یک شکل شده بودند
در انتخابات شورای شهر سنندج هم ما شاهد این گونه تعصبات سیاسی بودیم که از طرف فرقه باطل یا همان فرقه اصلاحات که کل تلاش و کوشش خودشان را کردند تا افراد بی لیاقت خودشان را وارد شورای شهر کنند و در اینجا این آقایان که بالا ۹۰ درصد آنها از جامعه دانشگاهی بودند نشان دادند که جامعه علمی هم چیز بیشتر از تعصبات قومی و طایفه نیستند و تنها تفاوت آنها داشتن ابزار قومی به نام علم است که متاسفانه جامعه را به فرمانبرداری محکوم میکنند بدون اینکه واقعیتها و حقیقتها موجود را به مردم بگویند.
این آقایان به جای اینکه از نامزدها مردمی و با لیاقت دفاع کنند متاسفانه درگیر تعصبات سیاسی بودند و خیلی جالبست که به مردم میگفتند"شما تعصبات قومی و طایفهای دارید"، در حالی که خودشان هم چیز بالاتر از تعصبات نبودند و حتی ما اعتقاد داریم این آقایان برای رسیدن به مسند قدرت متاسفانه ابزارها زیادی در اختیار دارند و یکی از آنها رسانهها و شبکهها به ظاهر اطلاع رسانی، ولی در واقع شبکه ایجاد و خلق حقیقت طبق میل صاحبانش بودند.
این رسانهها هر چیز بی پایه و بی اساس را آنقدر در جامعه تکرار میکردند که گویا فلان موضوع بخش جدا ناپذیر جامعه بودند که این رسانهها این موضوع را کشف کردند. اما خود رسانهها و صاحبان آن یعنی فرقه اصلاحات هم میدانند که این موضوع از پایه فاقد معنا و محتوا است و تعصب بر روی آن اوج نادانی باید دانست که فرقه اصلاحات امروز خوشختانه در این اوج نادانی ایستاده است وجالبست که ادعا دفاع از قوم کرُد و اهل تسنن دارد که این ادعا آنها همانند مابقیه سخنانش بی پایه و بی اساس است.
اما نکته دیگر اینکه این تبلیغات رسانهای از طرف فرقه اصلاحات باعث بدبختیها و ایجاد این شرایط بد امروز شده است که جامعه به سمت انتخاب افراد بی لیاقت تشویق میکنند و بعداز مدتی شرایط جامعه نسبت به گذشته در وضعیت بدتری قرار خواهد گرفت و مجددا فرقه اصلاحات به جای اینکه از مسیر و تعصبات غلط و اشتباه خودشان توبه کنند متاسفانه در اوج نادانی مجددا مردم را سمت نامزدها بی لیاقت سوق میدهد و این چرخه هر سال همزمان با انتخابات تکرار میشود بدون اینکه فرقه اصلاحات مسئولیت بی لیاقتی خودشان را قبول کنند.
از طرف دیگر فرقه اصلاحات ادعا تغییر و ایجاد شرایط بهتری برای جامعه دارد و از طرف دیگر از نامزدها بی لیاقت حمایت میکنند و این یک پارادوکس محسوب میشود که اگر این آقایان به دنبال شرایط بهتر هستند چرا از نامزدها مردمی و اصلح حمایت نمیکنند؟ چرا بر مسیر و تعصبات سیاسی غلط تاکید دارند؟ چرا کل تلاش و کوشش آنها اینست که افراد بی لیاقت در مسند شورای اسلامی قرار بگیرد؟ جواب این گونه سوالات بر همه ما روشن و شفاف است و آن اینست که فرقه اصلاحات همانند تعصبات قومی و سیاسی تنها به دنبال کسب کرسیها قدرت است حتی به قیمت انتخاب و حمایت از نامزدها بی لیاقت.
مختار سلیمانی