چند سالی است هرگاه در کردستان از حوزه فرهنگ سخن به میان آمده، عدهای عوامفریبانه تلاش کردهاند مسائل مهم این حوزه تأثیرگذار را در اموری درجه چندم خلاصه کنند و شاید از تبعات نامبارک این امر باشد که حالا خبر آمده خانه «صهیدی»، شاعر بلندآوازه کردستان در هورامان به انبار کاه تبدیل شده است!
به گزارش تابناک کردستان، اواخر فروردینماه سال گذشته بود که خبر آمد بناست آرامگاه «ملا محمدسلیمان» متخلص به «صیدی هورامی» از شاعران بزرگ کردستان در روستای «سهروو پیری» از توابع بخش هورامان سروآباد، «بهزودی» بازسازی شود.
حالا و 19 ماه از آن تاریخ گذشته اگر بتوان بنا شدن چند ستون سنگی و ساختن یک سقف کوچک با چند تیرک چوبی را بازسازی نام گذاشت، مزار «صهیدی» بازسازی شده است! اینکه در اطراف همین مزار به اصطلاح بازسازی شده چه خبر است، باید رفت، دید و قضاوت کرد. بماند.
اما داستان غمانگیز «صهیدی» و بیاعتنایی مسئولان به میراث واقعی حوزه فرهنگ در کردستان برگهای دیگری هم دارد؛ چندی قبل دوست عزیزی را که برای تصحیح دیوان این شاعر و برخی دیگر از بزرگان این دیار زحمات زیادی متحمل شده، جایی زیارت کردم، از تخریب بخشی از خانه «صهیدی» با هدف بازسازی و احداث دیوار مسجد روستای «سهروو پیری» و از آن غمانگیزتر تبدیل خانه این شاعر بیهمتای کردستان به انبار کاه میگفت!
باورش کمی سخت بود! ولی تصاویر ثبت شده گویا بود و جای هیچ سخنی باقی نبود. فقط ما به جای مدیرکل میراث فرهنگی کردستان و فرماندار سروآباد، شرمساریم؛ فعلاً همین!
کاش متولیان حوزه فرهنگ در کردستان به جای برخی رفتارهای پوپولیستی، سراغی از قرآن دستنویس «صهیدی» میگرفتند... کاش برای یافتن کتابهای این شاعر نامآور که به روایتی سالها قبل زیر خروارها خاک مدفون شده قدمی برمیداشتند...
راستی چند روز قبل بود که استاندار کردستان سفری به شهرستان سروآباد و بخش هورامان داشت و لابد برنامهریزی سفر هم با فرماندار سروآباد بوده است و از آنجا که به باور نگارنده این مسئول دولتی به لحاظ فردی و جایگاه اجتماعی، نسبتی با موضوعات فرهنگی و عرفانی ندارد و تنها به واسطه چند روز فعالیت در ستاد انتخاباتی با مدرک کارشناسی علوم آزمایشگاهی در چند پست و مقام غیرمرتبط با رشته تحصیلیاش منصوب شده، در برنامه سفر مرادنیا به هورامان، حتی چند دقیقه حضور بر مزار «صهیدی هورامی» را هم نگنجانده بود تا شاید نماینده عالی دولت برای پاسداشت مقام این «وارث آب و خرد و روشنی» در دیار اصالت و فرهنگ، کاری بکند.
القصه؛ حکایت شاعر گرفتار در دام عشق(صهیدی دامی عهشق به «صهیدی» مهشهوور)، مزار، منزل، قرآن دستنویس و کتابهایش، حکایت غربت فرهنگ در دیار هورامان و کردستان است؛ کسی چه میداند، شاید این حکایت پایانی شیرین داشته باشد!